ابنابیعصرون ابوسعد عبدالله بن محمد تمیمی موصلی دمشقیابن ابی عصرون از بزرگترین فقیهان شافعی و قاضی القضاة دمشق در سده شش قمری بود. ۱ - معرفی ابن ابی عصروناِبْنِ اَبی عَصْرون، ابوسعد شرفالدین عبدالله بن ابی السّری محمد ابن هبة الله علی بن المُطَهّر بن علی تمیمی موصلی دمشقی (۴۲۹ یا ۴۹۳- ۵۸۵ق/۱۰۹۹ یا ۱۱۰۰-۱۱۸۹م)، از بزرگترین فقیهان شافعی و قاضی القضاة دمشق در سده ۶ق/۱۲م.وی در موصل متولد شد [۱]
عبدالوهاب سبکی، طبقات الشافعیة الکبری، ج۷، ص۱۳۲، به کوشش محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد حلو، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۴م.
[۲]
شمسالدین محمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۲۱، ص۱۲۵، به کوشش بشار عواد معروف و محیی هلال السرحان، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
[۳]
محمد عمادالدین کاتب، خریدة القصر، ج۲، ص۳۱۵، دمشق، ۱۳۷۸ق/ ۱۹۵۹م.
و قرآن را نزد ابوالغنائم سُلَمی سَروجی، فقه را از عبدالله بن قاسم بن شهرزوری ، علی ابن عمار و ابی محمد بن خلدة [۴]
عبدالعظیم منذری، التکملة، ج۱، ص۱۱۸، به کوشش بشار عواد معروف، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۴م.
[۵]
محمد ابن دبیثی، المختصر، ج۱، ص۲۲۱، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م.
[۶]
عبدالوهاب سبکی، طبقات الشافعیة الکبری، ج۷، ص۱۳۲، به کوشش محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد حلو، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۴م.
آموخت و سپس به بغداد رفت و در این شهر نیز قرآن را پیش استادانی همچون دعوان بن علی، ابودلف زاهد، و فقه را از اسعد المِیهَنی فراگرفت، [۷]
محمد ابن دبیثی، المختصر، ج۱، ص۲۲۱، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م.
[۸]
شمسالدین محمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۲۱، ص۱۲۶، به کوشش بشار عواد معروف و محیی هلال السرحان، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
[۹]
عبدالعظیم منذری، التکملة، ج۱، ص۱۱۸- ۱۱۹، به کوشش بشار عواد معروف، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۴م.
آنگاه به واسط رفت سپس به موصل بازگشت و در آنجا به تدریس پرداخت (۵۲۳ق/۱۱۲۹م) و سپس مدتی در سنجار ساکن شد.در ۵۴۵ق/۱۱۵۰م به حلب رفت و مورد توجه ملک نورالدین محمود بن زنگی قرار گرفت و همراه وی در ۵۴۹ به دمشق رفت و در مدرسه غزالیه به تدریس پرداخت و سرپرستی اوقاف را بر عهده گرفت. [۱۰]
عبدالوهاب سبکی، طبقات الشافعیة الکبری، ج۷، ص۱۳۳، به کوشش محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد حلو، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۴م.
[۱۱]
عبدالقادر نُعیمی، الدراس فی تاریخ المدارس، ج۱، ص۴۰۰، به کوشش جعفر الحسنی، دمشق، ۱۳۶۷ق/ ۱۹۸۴م.
سپس به حلب بازگشت و پس از آن مدتی در سنجار و حران و جز آن بر مسند قضا نشست و سرانجام در ۵۷۰ق/ ۱۱۷۴م به دمشق بازگشت و در این شهر نیز به امر قضا پرداخت و تا پایان زندگی در همانجا زیست. [۱۲]
عبدالوهاب سبکی، طبقات الشافعیة الکبری، ج۷، ص۱۳۳، به کوشش محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد حلو، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۴م.
ابن ابی عصرون در واپسین سالهای زندگیخویش نابینا شد و فرزندخود محيىالدين (يانجمالدين) محمد را به جای خویش نشاند. [۱۳]
ابن خلکان، وفیات، ج۳، ص۵۴.
[۱۴]
ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج۱۲، ص۳۳۳، قاهره ۱۳۵۱- ۱۳۵۸ق.
۲ - وفاتوی پس از مرگ در مدرسهای که خود در دمشق بنا کرده بود، به خاک سپرده شد. [۱۵]
ابن خلکان، وفیات، ج۱، ص۵۵.
[۱۶]
عبدالقادر نُعیمی، الدراس فی تاریخ المدارس، ج۱، ص۴۰۱، به کوشش جعفر الحسنی، دمشق، ۱۳۶۷ق/ ۱۹۸۴م.
عمادالدین کاتب اصفهانی (د ۵۹۷ق/۱۲۰۱م) که معاصر او بوده، وی را ستوده و از او با عناوینی چون حجت الاسلام و مفتی عراق و شام یاد کرده است. [۱۷]
محمد عمادالدین کاتب، خریدة القصر، ج۲، ص۳۵۱، دمشق، ۱۳۷۸ق/ ۱۹۵۹م.
ملک نورالدین محمود ، به فتاوی او اعتماد داشت و امور شرعی را به وی سپرد [۱۸]
محمد عمادالدین کاتب، خریدة القصر، ج۲، ص۳۵۲، دمشق، ۱۳۷۸ق/ ۱۹۵۹م.
و مدارسی در شهرهای حلب ، حماة ، حمص و بعلبک برای وی ساخت. [۱۹]
عبدالوهاب سبکی، طبقات الشافعیة الکبری، ج۷، ص۱۳۳، به کوشش محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد حلو، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۴م.
۳ - آثاربا اینکه ابن ابی عصرون را نویسندهای پر کار دانستهاند، امّا بیشتر آثار وی در دست نیست. این آثار به نام وی در منابع یاد شده است: ۱. الارشاد فی نصرة المذهب [۲۰]
ابن خلکان، وفیات، ج۳، ص۵۴.
[۲۱]
عبدالقادر نُعیمی، الدراس فی تاریخ المدارس، ج۱، ص۴۰۱، به کوشش جعفر الحسنی، دمشق، ۱۳۶۷ق/ ۱۹۸۴م.
که ناتمام مانده است؛۲. الانتصار لماجرد فی المذهب من الاخبار و الاختیار، در ۴ مجلد؛ [۲۲]
عبدالقادر نُعیمی، الدراس فی تاریخ المدارس، ج۱، ص۴۰۱، به کوشش جعفر الحسنی، دمشق، ۱۳۶۷ق/ ۱۹۸۴م.
[۲۳]
حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج۱، ص۱۱۷۴، استانبول، ۱۹۴۱م.
[۲۴]
فؤاد سیّد، فهرس المخطوظات المصورة، ج۱، ص۲۸۷- ۲۸۸، قاهره، ۱۹۵۴م.
۳. التنبیه فی معرفة الاحکام؛ [۲۵]
عبدالقادر نُعیمی، الدراس فی تاریخ المدارس، ج۱، ص۴۰۱، به کوشش جعفر الحسنی، دمشق، ۱۳۶۷ق/ ۱۹۸۴م.
۴. التیسیر فی الخلاف؛ [۲۶]
عبدالوهاب سبکی، طبقات الشافعیة الکبری، ج۷، ص۱۳۴، به کوشش محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد حلو، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۴م.
۵. الذریعة فی معرفة الشریعة؛ [۲۷]
اسماعیل پاشا بغدادی، ایضاح المکنون، ج۱، ص۵۴۲، استانبول، ۱۹۴۵- ۱۹۴۷م.
۶. رسالة فی نفی قضاء الاعمی و جوازه؛ [۲۸]
اسماعیل پاشا بغدادی،، ج۱، ص۴۵۷، هدیة العارفین، استانبول، ۱۹۵۱- ۱۹۵۵م.
۷. صفوة المذهب من نهایة المطلب، در ۷ جلد ملخصِ نهایة المطلب فی درایة المذهبی امام الحرمین جوینی (د ۴۷۸ق/۱۰۸۵م) که در اصل شامل ۴۰ جلد بوده و اکنون نسخههایی از آن موجود است؛ [۲۹]
حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج۲، ص۱۹۹۰، استانبول، ۱۹۴۱م.
۸. الفرائض؛ [۳۰]
ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج۱۲، ص۳۳۴، قاهره ۱۳۵۱- ۱۳۵۸ق.
۹. فوائد المهذب؛ [۳۱]
عبدالوهاب سبکی، طبقات الشافعیة الکبری، ج۷، ص۱۳۴، به کوشش محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد حلو، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۴م.
۱۰. مآخذ النّظر؛ [۳۲]
عبدالوهاب سبکی، طبقات الشافعیة الکبری، ج۷، ص۱۳۴، به کوشش محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد حلو، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۴م.
[۳۳]
عبدالقادر نُعیمی، الدراس فی تاریخ المدارس، ج۱، ص۴۰۱، به کوشش جعفر الحسنی، دمشق، ۱۳۶۷ق/ ۱۹۸۴م.
۱۱. المرشد؛ [۳۴]
ابن خلکان، وفیات، ج۳، ص۵۴.
۱۲. الموافق و المخالف. [۳۵]
عبدالوهاب سبکی، طبقات الشافعیة الکبری، ج۷، ص۱۳۴، به کوشش محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد حلو، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۴م.
۴ - فهرست منابع(۱) ابن خلکان، وفیات. (۲) محمد ابن دبیثی، المختصر، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م. (۳) محمد ابن شحنه، الدر المنتخب فی تاریخ مملکة حلب، به کوشش عبدالله محمد درویش، دمشق، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م. (۴) ابن کثیر، البدایة و النهایة، قاهره ۱۳۵۱- ۱۳۵۸ق. (۵) اسماعیل پاشا بغدادی، ایضاح المکنون، استانبول، ۱۹۴۵- ۱۹۴۷م. (۶) اسماعیل پاشا بغدادی،، هدیة العارفین، استانبول، ۱۹۵۱- ۱۹۵۵م. (۷) حاجی خلیفه، کشف الظنون، استانبول، ۱۹۴۱م. (۸) شمسالدین محمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، به کوشش بشار عواد معروف و محیی هلال السرحان، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م. (۹) عبدالوهاب سبکی، طبقات الشافعیة الکبری، به کوشش محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد حلو، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۴م. (۱۰) فؤاد سیّد، فهرس المخطوظات المصورة، قاهره، ۱۹۵۴م. (۱۱) محمد عمادالدین کاتب، خریدة القصر، دمشق، ۱۳۷۸ق/ ۱۹۵۹م. (۱۲) عبدالعظیم منذری، التکملة، به کوشش بشار عواد معروف، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۴م. (۱۳) عبدالقادر نُعیمی، الدراس فی تاریخ المدارس، به کوشش جعفر الحسنی، دمشق، ۱۳۶۷ق/ ۱۹۸۴م. ۵ - پانویس
۶ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله « ابن ابی عصرون »، ج۲، ص۸۴۱. |